گفتگو با الناز شاکردوست

  

 

 

 چرا این قدر کار می‌کنید؟ چرا این قدر فیلم‌هایتان زیاد است؟
نه، اصلا ً این طور نیست. من مدت زیادی است که کار نکرده ام. شاید یک دلیل این که به نظر می‌رسد بازیگرهای سینما کارشان زیاد است. این است که ما در سینما واقعا ً بازیگر کم داریم. چه بازیگر دختر و چه بازیگر پسر و این کمبود باعث شده تعداد فیلم‌های بازیگرها زیاد شود. ولی الأن 2 سالی می‌شود که من مثل ابتدای ورودم به سینما کار نمی‌کردم، یک مقدار گزیده تر کار می‌کنم.

 الأن ترجیح می‌دهید در سال در چند فیلم بازی کنید؟
در حال حاضر هیچ کاری انجام نمی‌دهم و بعد از «دلخون» ترجیح دادم کار نکنم تا این که هر کاری را انجام دهم، چون الأن فیلمنامه‌های ما خیلی ضعیف شده، فقط اسم‌های فیلمنامه‌ها تغییر کرده و لوکیشن کافی شاپ‌ها عوض شده و گرنه فیلمنامه‌ها هم شبیه به هم هستند. یک بازیگر این امکان را ندارد که بتواند حرکتی انجام دهد.

 آخرین فیلمی ‌که بازی کردید کی بود؟

5 ماه پیش. 
5 ماه مدت زیادی است؟!خب، خیلی زیاد است؛ با توجه به این که تعداد بازیگرهای دختر سینمای ما به تعداد انگشت‌های دست است، 5 ماه بازی نکردن زمان خیلی زیادی است. قبلا ً خیلی کار می‌کردم و خیلی شوق و شور داشتم ولی الأن حس می‌کنم یا باید کار نکنم یا کار خوب انجام بدهم.

 اشباع شده اید؟

نه، اشباع قضیه اش فرق می‌کند.

 خسته شده اید؟

نه خسته نشده ام حس می‌کنم سقف بازیگری در سینمای ایران خیلی کوتاه است.

 خوب اگر سقفش این قدر کوتاه است، چه فرقی می‌کند که 6 ماه یک بار کار کنید یا هفته ای یک بار؟
خب، بازیگری هم روزمرگی می‌آورد و خسته کننده می‌شود.
چرا بازی در تلویزیون را تجربه نمی‌کنید؟من کار تلویزیون را دوست دارم اما بازی در تله فیلم را دوست ندارم و هیچ وقت هم بازی نخواهم کرد چون تله فیلم‌ها به خاطر زمان محدودی که دارند دقت ندارند و اسم هنر در آن‌ها جریان ندارد و صرفا ً یک کار سفارشی است و من اصلا ً چنین تجربه ای را دوست ندارم.

 یعنی سریال بازی می‌کنید؟

اگر نقش ماندگاری پیشنهاد بشود دوست دارم بازی کنم. حتی به نظر من بازی کردن در یک سریال سخت تر از یک فیلم سینمایی است چون سینما یک تعداد محدودی مخاطب دارد که فیلم را انتخاب می‌کنند اما در تلویزیون تو باید جواب مخاطب 70 میلیونی را بدهی و باید آن قدر خوب باشی که بتوانی از این تجربه سربلند بیرون بیایی.
 نقشی بوده که در سریال‌ها دیده باشید و دوست داشته باشید بازی اش کنید؟
نمی‌توانم نقش خاصی را بگویم: نقشی نبوده که بگویم دیده ام و دلم می‌خواسته جای بازیگرش باشم.

 یعنی در سریال‌ها هیچ نقشی نبوده که دوستش داشته باشید؟

خب چرا، مثلا ً قطام در سریال امام علی علیه السلام در ذهنم مانده و چقدر هم خانم ویشکا آسایش آن نقش را خوب بازی کرد. من یک نقش خوب و قالب شکن دوست دارم.
 اما به خاطر این که قالب سینما با تلویزیون خیلی متفاوت است، خیلی از ستاره‌ها از بازی در سینما ابا دارند.نه، برای من اصلا ً این طور نیست. اصلا ً بازیگر اگر بازیگر باشد فرق نمی‌کند. باید نوع بازی در تلویزیون را یاد گرفت، همان طور که باید نوع بازی در سینما را یاد بگیری و هم چنین نوع بازی در تئاتر را.
 شما متولد و بزرگ شده محله‌های بالای شهرید اما همیشه نقش‌هایی بازی کرده اید که در سطح پایین مالی بوده اند. چطور این تضاد را در می‌آورده‌اید؟شاید به خاطر دقتی است که من همیشه نسبت به این قشر جامعه داشته‌ام و این دقت را نسبت به اطرافیان خودم نداشته‌ام چون آن قشر برایم جذاب‌تر هستند؛ مثلا ً در «چند می‌گیری گریه کنی» همیشه می‌ترسیدم نکند ادا در بیاورم. من به این قشر از جامعه یک نوع احساس دین می‌کنم و فکر می‌کنم با بازی کردن این نوع نقش‌ها می‌توانم دینم را ادا کنم. شاید چون من آن نوع زندگی را دوست داشته ام و برایم جذابیت داشته، باعث شده که درست آن نوع زندگی را تصویر کنم.
در لیست فیلم‌هایی که بازی کرده اید همه جور فیلمی ‌هست. چطور با این فضاهای متفاوت کنار آمده‌اید؟من حتی با طیف کارگردان‌های متفاوتی رو به رو بوده ام. شاید کارگردان‌های مهمی ‌هم بودند که خیلی دلشان می‌خواست با آن‌ها کار کنند اما من ترجیح دادم بروم در فیلمی ‌بازی کنم که کارگردان غیر معروف‌تری دارد اما فیلمنامه خوب و نقش خوبی دارد.
شاید اسم کارگردان مطرح نبوده اما نقشم متفاوت بوده. به هر حال آدم وقتی کاری شروع می‌کند فکر می‌کند کار می‌تواند خوب باشد. من این تجربه ای که الأن دارم 5 سال پیش نداشتم. قبلا ً معیار انتخاب‌هایم دلم بود، بعد عقلم بود و الأن دلم و عقلم با هم تصمیم می‌گیرند.
 و آخر این انتخاب‌های متفاوت در بازیگری می‌خواهید به کجا برسید؟
مهم نیست که به آخرش برسی، مهم این است که الأن خوب زندگی کنی. شاید آخرش می‌خواهم چند نقش خوب و ماندگار برایم بماند.

 شما تجربه کار در رادیو را هم داشته اید گر چه شاید کمتر کسی خبر داشته باشد. چرا رادیو؟
خب، اصلا ً من تجربه کردن را دوست دارم. به نظرم آن قدر زمان کوتاه است که باید همه جیز را تجربه کرد. جدا از این مسأله، یکی از مهم‌ترین ابزارهای یک بازیگر صدا و بیان است و رادیو بهترین جایی بود که کمک می‌کرد صدایم را قوی تر و تربیت کنم. من تئاتر دانشگاهی هم کار کردم اما تجربه تئاتری که اجرای صحنه ای داشته باشم برایم پیش نیامده. اما رادیو ماجرایش فرق می‌کند.
در رادیو دیگر چهره ات مطرح نیست، حس‌هایی که باید در صدایت ایجاد کنی خیلی مهم است و دیگر چهره ات اهمیتی ندارد. اما در سینما و حتی در تئاتر فقط چهره ات دیده می‌شود ولی اگر صدای خوب پشتوانه آن تصویر نباشد، فقط یک تصویر فلو از شما دیده می‌شود.

 به نظر خودتان کدام کارتان متفاوت تر از بقیه بوده؟

«در میان ابرها» را خیلی دوست دارم. خیلی.

هتل + هلیکوپتر = هتل پرنده!! (+عکس)

 

  

 

اگر یک هتل را با یک هلیکوپتر مخلوط کنید نتیجه‌اش این هتلیکوپتر چهار طبقه می‌شود که لقب نخستین هتل پرنده جهان را بر دوش می‌کشد.
هتل پرنده که در واقع بزرگ ترین هلیکوپتر جهان نیز محسوب می‌شود دارای 18 اتاق مبله با تمام تجیزات یک هتل پنج ستاره است. 

این هلیکوپتر 42 متری با 14 متر ارتفاع قادر به بلند کردن حداکثر 105 تن وزن است. و با سرعت حداکثر 255 کیلومتر در ساعت پرواز می‌کند. 

امیدوارم بزرگی و ویژگی‌های خاص این هتل برایتان تداعی کننده خاطره کشتی تایتانیک نباشد. اگر این طور نیست، نسختین پرواز هتلیکوپتر سه ماه دیگر از فرودگاه نیویورک انجام می شود. بنابراین فرصت دارید تا برای خودتان جا رزرو کنید.   

شکل و شمایل این هلیکوپتر منو به یاد کارتون یوگی دوستان و اون کشتی پرنده شون انداخت.

 

 

 

زنان چه مردانی انتخاب می‌کنند و مردان چه زنی؟!

 

زنان چه مردانی انتخاب می‌کنند و مردان چه زنی؟!   

  

 

تیمی از دانشگاه، عکس‌هایی از یک مرد یکسان را به زنان نشان دادند. این مرد یک بار در یک ماشین گران‌قیمت 

 

 70,000 پوندی نشسته بود و بار دیگر در یک ماشین داغان و قراضه! 

زنان که در محدوده‌ی سنی 21 تا 40 سال قرار داشتند، ماشینی را انتخاب کردند که گران‌قیمت‌تر بود. این در حالی است که راننده‌های هر دو ماشین، یک شخص یکسان بودند.

دکتر مایکل دان (Michael Dunn)، از موسسه‌ی دانشگاه ولز می‌گوید: « زنان، به مردی که پشت فرمان یک ماشین گران‌قیمت نشسته است، درجه‌ی بالاتری می‌دهند؛ در مقایسه با مردی که پشت فرمان یک اتوموبیل قراضه نشسته است».
نتایج تحقیقات او همچنین نشان می‌دهد که مردان به قیافه‌ی زن‌ها اهمیت بیشتری می‌دهند، تا ماشینشان!
محققان می‌گویند مردانی که همین آزمایش بر روی آن‌ها انجام شده است، برایشان اهمیتی ندارد که زن‌ها چه ماشینی سوار می‌شوند، چرا که آن‌ها بر اساس چهره و هیکل قضاوت می‌کنند.
دکتر دان (Dunn) می‌گوید یافته‌هایش تایید می‌کند که زنان، یک مرد را بر اساس ثروتش ارزیابی می‌کنند، در حالی که دغدغه‌ی خاطر مردان آن است که زنان چطور به نظر می‌آیند و چه شکلی هستند.

«مدارک بسیار زیادی وجود دارند که تاکید می‌کند زنان بیشتر تحت تاثیر ثروت و موقعیت قرار می‌گیرند. این یک پدیده‌ی جدید نیست، بلکه بسیار قدیمی است.»
«زنان بیشتر بر روی ثروت و موقعیت تاکید می‌کنند چرا که اگر مردی این ویژگی‌ها را داشته باشد، به شیوه‌ی بهتری قادر خواهد بود بچه‌ها را پرورش دهد.»
دکتر دان بر این عقیده است که این ویژگی پایه‌ای انسان در آینده تغییر نخواهد کرد – حتی زمانی که زن‌ها مستقل‌تر و ثروتمند‌تر می‌شوند.
«چیزی که شما پیدا می‌کنید آن است که این زنان ثروتمند، همچنان به سمت مردانی در موقعیت بالا تمایل نشان می‌دهند.»
دکتر دان که خودش یک ماشین قدیمی دارد، قصد دارد بررسی کند تا ببیند آیا ماشین‌های گران‌قیمت می‌توانند «جذابیت‌های رو به زوال دوران پیری» را جبران کنند یا خیر!

به عبارت دیگر، آیا مردان میانسالی که ماشین‌های گران‌قیمت سوار می‌شوند، برای زنان جذاب‌ترند؟ علیرغم آن‌که موهای این مردان خاکستری است و شکمشان جلو آمده است؟
او همچنین می‌گوید این تحقیق می‌تواند چنین تفسیر شود که زنان نسبت به مردان ظاهر‌بین‌ترند!