چهره او اکنون برای بسیاری از آمریکایی ها آشناست. زنی سیه چرده با 185 سانتی متر قد و چهره ای گشاده و به شدت شوخ طبع که به دلیل حمایت های همه جانبه اش از همسر و دغدغه های مادرانه اش ، به عنوان نمادی از یک زن پایبند به خانواده در کانون توجه خانواده های آمریکایی قرار گرفته است. میشل رابینسون اوباما در 17 ژانویه 1964 در یکی از محله های فقیر نشین نیویورک به دنیا آمد. خانواده شش نفره رابینسون با مشکلات مالی فراوانی دست به گریبان بودند و در خانه ایی زندگی می کردند که ضمن قرار داشتن در محله ایی محروم و در حاشیه ایی ، تنها دو اتاق داشت. فریزر رابینسون، پدر میشل ، کارمند دون پایه ای در شهرداری بود که به دلیل حملات شدید عصبی خانه نشین شده بود و مادر خانواده با اشتغال در یک بانک ، مخارج خانه را تامین می کرد.
تنها برادر میشل ، گریک رابینسون که تنها 16 ماه از او بزرگتر است ، مربی بسکتبال بود و در محله های فقیر نشین نیویورک، نوجوانان علاقمند را آموزش می داد. گریک با سعی و پشتکار و اندک درآمدی که از قبل مربی گری به دست آورده بود موفق به تحصیل در دانشگاه شده و این مساله میشل را بر آن داشته بود که به هر نحو ممکن به دانشگاه راه یابد. گریک رابینسون ، برادر میشل در این باره می گوید: میشل به شدت علاقمند به تحصیل در دانشگاه بود. اما فقر شدید خانواده این امکان را به او نمی داد.میشل فاصله سنی چندانی به من ندارد و همین مساله باعق شده بود که تمام تلاش خود را برای ورود به دانشگاه به کار گیرد. چون به خوبی می دانست که به هوش ترین عضو خانواده است و اگر قرار باشد با همین امکانات موجود راهی به آینده پیدا کند چاره ایی ندارد جز اینکه با تلاش شبانه روزی و اراده قوی به روزهای بهتری فکر کند.
سرانجام با قبولی در رشته علوم اجتماعی دانشگاه پرینستون تلاش های شبانه روزی میشل به ثمر نشست اما از نظز او این پایان کار نبود. میشل در خلال تحصیل از دغدغه های گذشته خود فارغ نشد و تلاش کرد تا با بهره گیری از فرصت موجود به ریشه یابی آن دسته از مشکلات اجتماعی بپردازد که طعم تلخ آن را به خوبی احساس کرده بود. میشل اولین پروژه تحقیقاتی خود را در مورد اینکه چرا سیاه پوستان در فرهنگ اجتماعی و فرهنگی دانشجویان سفید حل می شوند ارائه داد تا نشان دهد که مساله سیاه پوستان در آمریکا اصلی ترین دغدغه اوست.
دوستان میشل ، اذعان دارند که ور در دوران تحصیل شخصیتی کنجکاو و اراده ایی بی نظیر داشته است و همین مساله باعث شده بود که همزمان ، زبان فرانسه خویش را نیز تکمیل کند. مساله سیاه پوستان و ضرورت دفاع از حقوق مدنی این قشر در ایالات متحده ، میشل را بر آن داشت تا در سال 1988 برای تحصیل در رشته حقوق وارد دانشگاه معتبر هاروارد و پس از آن موسسه حقوقی سیدلی اوستن شیکاگو مشغول به کار شود. هنوز چند سالی از اشتغال به کار او نگذشته بود که وی با جوان دانشجویی از هاروارد به نام باراک اوباما که برای طی دوران کار آموزی خود به موسسه آمده بود آشنا می شود.
یک عکاس آمریکایی به نام هریس با طراحی یک وب سایت از زوج هایی که خواهان داشتن بچه های زیبا رو و خوش اندام هستند ، دعوت به خرید تخمک های اهدایی دختران مدل تا مبلغ صدوپنجاه هزار دلار کرده است. خیلی ها به ضدارزشی و غیر اخلاقی بودن این کار اعتراض کرده اند اما ظاهرا کار این عکاس سابقه دار در عرصه مد،قانونی محسوب شده و کسی نمی تواند مانع کار او شود. او پول ها را به مدل ها می رساند و در ازایش حق کمیسیون بیست درصدی اش را می گیرد. متخصصان ناباروری بسیار نگرانند که این اعمال غیر اخلاقی فراگیر شوند.