درآمدهای محرمانه ستاره ها

 

 

 

                                 پاسخ به یک پرسش نسبتا تاریخی 

 بارها این پرسش پیش آمده که به چه دلیل درآمد ستاره‌ها در سینمای ایران اعلام نمی‌شود؟ چرا در تمامی اخبار مربوط به طرح‌‌های عمرانی کشور، قرارداد بازیکنان فوتبال و حتی لایحه بودجه، ریز آمار و ارقام درآمدها و هزینه‌ها بیان می‌شود، اما کمتر ستاره‌ای علاقه‌مند به اعلام رقم دقیق دستمزد خود است؟
 
مطلبی که می‌خوانید تلاش خبرنگار ما برای یافتن پاسخ این پرسش است. البته از آنجا که فرض اولیه این گزارش کاملا درست بوده و واقعا هیچ ستاره‌ای تمایلی به افشای رقم دستمزد خود نداشت، این گزارش بدون اشاره به نام هنرمند یا فرد خاصی تهیه و ارائه شده است.  

                                                   کاسبی کساد نیست 

بیشتر ما ایرانیان علاقه‌ای نداریم که دیگران از جزییات زندگی ما باخبر شوند. اگر هم گاهی اطلاعی از وضعیت مالی خود به دیگران می‌دهیم، این اطلاع را در قالب انواع و اقسام اغراق‌ها و پزها قرار می‌دهیم تا مثلا از طریق اشاره به خرید اتومبیلی جدید، بابت این اتومبیل به طرف مقابل خود پز بدهیم و فخرفروشی کنیم.
این روزها به سراغ هر حرفه و شغلی که بروید، بیشتر آنها از وضعیت نابسامان مالی خود گلایه و اعلام می‌کنند وضع خیلی خراب است و اصلا کاسبی صرف ندارد. اگر هم برای خرید جنس خاصی وارد مغازه شوید و بیش از حد برای گرفتن تخفیف اصرار کنید، فروشنده با ردیف کردن ده‌ها فاکتور و باز کردن دفتر حساب و کتابش به شما می‌قبولاند که این کالا تنها چند تا یک تومانی برایش سود دارد و از اساس فعالیت او در این مغازه با در نظر گرفتن وضعیت اجاره و هزینه‌های دیگر چیزی جز ضرر نیست. یکی از دوستانم در چنین مواقعی جمله جالبی به فروشنده می‌گوید: اگر اینقدر فعالیت در این حرفه برای شما با ضرر و سختی همراه است پس چرا این کار و کاسبی را تعطیل نمی‌کنید؟!

درآمد ستاره‌ها
 
حالا تصور کنید اگر بازیگرانی بیاید و در یک مصاحبه بگوید: «من از سریال... ماهانه 15 میلیون تومان دستمزد دریافت می‌کنم» چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ اولین اتفاقی که رخ می‌دهد این است که چند نفری از اقوام، دوستان، طلبکاران و احیانا ماموران مالیاتی با در دست گرفتن ماشین‌حساب به این نتیجه می‌رسند که بازیگر مورد نظر روزانه 500 هزار تومان دستمزد دریافت می‌کند. البته ممکن است در برخی طرح‌ها این پول با تاخیر پرداخت شود، اما بیشتر بازیگران با سرمایه‌گذاری این پول در کارهایی مانند مسکن، روز به روز بر درآمد و ارزش درآمد خود اضافه می‌کنند. به همین دلیل است که اگر این رقم عنوان شود، احتمالا دردسرها و مشکلاتی برای آنها پیش می‌آید.
یکی از افرادی که برای تهیه این گزارش با آنها صحبت کردم، اعلام می‌کرد که دلیل دیگر اعلام نکردن رقم دستمزد از سوی بازیگران برخی مشکلات خانوادگی آنها نیز می‌تواند باشد. مثلا بازیگری به دلیل این که همسر ولخرجی دارد، همیشه 2 نوع قرارداد تنظیم می‌کند. در قرارداد اصلی مبلغ دستمزد او واقعی و در قرارداد دیگر مبلغ دستمزد او 30 درصد از قیمت واقعی است که این 70 درصد در جای دیگری پس‌انداز می‌شود. طلبکاران مزاحم نیز نقش مهمی در عدم اعلام دستمزد بازیگران دارند. بیشتر بازیگران همیشه فضا را این‌گونه جلوه می‌دهند که تهیه‌کننده پول آنها را خورده و هزار و یک بدبختی دارند و حقوق خود را هم نگرفته‌اند، اما واقعیت جور دیگری است.
وضع بازیگران در سینما چگونه است؟
دستمزدهای بازیگران در سینما هم رقم‌های بالایی را شامل می‌شود. مثلا یک ستاره سینمایی برای ایفای نقش در فیلمی سینمایی بین 10 تا 15 میلیون تومان دستمزد دریافت می‌کند و بسته به حضور او در فیلم، این رقم گاهی به 30 تا 40 میلیون تومان هم می‌رسد. البته این رقم‌ها کاملا توافقی است و مثلا ممکن است بازیگری برای ایفای نقش در فیلمی سینمایی چند میلیون تومان دستمزد بیشتر دریافت نکند، اما در عوض برای سریال یا فیلم بعدی این کارگردان هم رزرو شود.
درآمد بازیگران سینمای ایران فقط به دستمزدی که از فیلم‌ها و سریال‌ها دریافت می‌کنند محدود نمی‌شود. بازیگران برای حضور در هریک از برنامه‌های زنده‌ای که شما وقت و بی‌وقت از شبکه‌های تلویزیونی تماشا می‌کنید، بین یک تا 5 سکه بهار آزادی دریافت می‌کنند. حضور در مراسم‌های مختلف، اجرای برنامه برای نهادها و حضور در تبلیغات هم برخی از راه‌های کسب درآمد برای بازیگران است که معمولا رقم‌های دریافتی نیز کاملا شکل «توافقی» دارد و گاه خیلی زیاد و گاهی فقط کمی زیاد است! در مجموع شرایط فعالیت در این حرفه آنقدرها هم که برخی از این افراد تلاش می‌کنند تا آن را بد جلوه دهند، بد نیست و با وجود سختی‌ها و مشکلاتی که احتمالا در همه کارها وجود دارد، حرفه بازیگری فعالیتی پرسود و پر از درآمد است که اگر قرار باشد جزئیات آن از سوی دست‌اندرکاران آن بیان شود، احتمالا دیگر نمی‌توان با عناوینی همچون شغل فرهنگی از زیر بار پرداخت مالیات و عوارض آن فرار کرد.


ستاره‌های سینما شیوه‌های مختلفی برای کسب درآمد دارند. این روزها به لطف ساخت فیلم‌های 90 دقیقه‌ای و رشد تولید سریال‌های تلویزیونی، دستمزد بازیگران هم رشدی صعودی را طی کرده است. مثلا بازیگر یکی از سریال‌های تلویزیونی که این روزها در حال ساخت است ماهانه 18میلیون تومان دستمزد می‌گیرد. 2 بازیگر دیگر هم ماهانه 15 میلیون تومان دستمزد می‌گیرند. در چنین سریالی حداقل دستمزد یک بازیگر ماهانه 2 تا 3 میلیون تومان است. این سریال‌ها به دلیل طولانی بودن زمان ساخت آنها درآمد سرشاری را نصیب بازیگران آنها می‌کنند. البته دیگر اعضای گروه نیز درآمدهای خوبی دارند، اما در چنین سریالی اختلاف درآمد بازیگر اصلی با مهم‌ترین فرد آن گروه  کارگردان و مدیر فیلمبرداری  بسیار زیاد است و گاهی یک سوم درآمد آن بازیگر نصیب کارگردان می‌شود. البته تفاوت بازیگران با دیگر عوامل یک فیلم در این است که آنها امکان فعالیت همزمان در 2 یا 3 فیلم مختلف را دارند و به همین دلیل گاهی در یک سال درآمدهای آنها به رقمی نجومی می‌رسد. یک مساله دیگر هم که در بیشتر سریال‌های تلویزیونی تاریخی وجود دارد، این است که با طولانی شدن مدت زمان فیلمبرداری این سریال‌ها یا تغییر در برنامه‌ریزی ساخت این آثار گاه شرایطی پیش می‌آید که مثلا بازیگری بعد از عقد قرارداد 6 ماه منتظر آغاز فیلمبرداری می‌ماند و اگر کمی زرنگ باشد، با هماهنگی مدیر برنامه‌ریزی و مدیر تولید سریال می‌تواند به گونه‌ای برنامه‌ریزی کند که در این 6 ماه که طبق قرارداد حقوق ثابتی از آن طرح دریافت می‌کند، در کار دیگری هم بازی کند و از فیلم یا سریال دیگری هم دستمزد دریافت کند. وضعیت صنف ستاره‌های سینما هم جدای از دیگر اصناف نیست. حتما شما بارها با این جمله و عبارت در مصاحبه‌های برخی هنرمندان سینمایی مواجه شده‌اید که «من هنوز اجاره‌نشین هستم...»، «توانایی خرید خانه ندارم»، «باید برای ما هم مانند دیگر مشاغل حقوق ثابت تعریف شود»، «اگر دوباره به سن و سال جوانی برگردم حتما کار دیگری را انتخاب می‌کنم» و... شاید شما هم مانند بیشتر مخاطبان با شنیدن این اظهارنظر‌ها دلتان برای این هنرمندان محبوب و مطرح که هر شب بر صفحه تلویزیون ظاهر می‌شوند بسوزد، اما اگر مثلا در ایام نوروز با چندتایی از این هنرمندان تماس بگیرید و بخواهید ایام نوروز را به آنها تبریک بگویید، فیبرهای نوری‌ای که مقدمات ایجاد این ارتباط را فراهم می‌کند صدای این هنرمندان را یا از کشورهای حاشیه خلیج فارس به گوش شما می‌رساند یا از کشوری خوش‌آب و هوا در قلب اروپا! اگر هم این هنرمندان بنا به هر دلیلی امکان سفر خارجی نداشته باشند، حداقل گذران تعطیلات آنها هتلی در یکی از شهرها یا جزایر توریستی ایران است که قیمت اقامت یک شبه آن برابر با 2 برابر حقوق کارمندی معمولی است. واقعیت این حرفه این است که افراد فعال در آن خرج‌های فراوانی دارند. خرج‌هایی از قبیل خرید لباس‌های گرانقیمت، شرکت در میهمانی‌های مجلل، سوار شدن بر اتومبیل‌های شیک و رفتن به سفرهای خارج از کشور. برخی از این بازیگران می‌گویند داشتن این زندگی مقدمه رشد در چنین فضایی است و اگر مثلا بازیگری اتومبیل ارزانقیمت سوار شود و با کارهای دیگر از این زندگی پرزرق و برق دوری کند، جامعه هنری او را تحویل نمی‌گیرند و به مرور از صحنه رقابت حذف می‌شود.  

مساجدی که رو به قبله نیستند!!

 

 

 

 

نمازگزاران این مساجد سال‌ها به علت ساخت نادرست محراب مساجد، در جهت غلطی نماز گزارده‌اند.
کعبه مقدس ترین مکان برای مسلمانان به شمار می‌رود و روزانه میلیون‌ها مسلمان در جهان رو به قبله نماز می‌خوانند. محراب مساجد در تمام نقاط دنیا باید رو به قبله باشد.
روزنامه "سعودی گازت" نوشته افرادی که از آسمانخراش‌های تازه تاسیس در مکه به این مساجد نگاه کرده‌اند، مشاهده کرده‌اند که محراب بسیاری از مساجد قدیمی‌تر مکه دقیقا به سمت و سوی کعبه نیست!
برخی نمازگزاران به این روزنامه‌ها گفته‌اند که نسبت به اعتبار نماز خود در چنین شرایطی تردید دارند. آنها خواهان آن شده‌اند که با استفاده از ابزار مدرن، این عیب اصلاح شود.
یک مقام وزارت مسایل اسلامی عربستان این اشتباهات را چندان بزرگ نخوانده اما گفته برای رفع اشتباهات اقدام شده است. او گفته است که این اشتباهات به نماز مردم لطمه‌ای وارد نکرده است.

پول و کل کل فوتبالیست های ایرانی

  

پول و کل کل فوتبالیست های ایرانی 

  

 

می‌گویند اگر فکر اقتصادی نداشته باشی در این دوره و زمانه نمی‌توانی درست و حسابی پول دربیاوری. این همان چیزی است که علی دایی احتمالاً چند سال پیش خیلی به آن فکر می‌کرده و الان جواب ‌ همان فکر کردن‌هارا گرفته است. وطن امروز در ویژه نامه نوروزی خود به بررسی پدیده مدگرایی در بین  بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران پرداخته است.
در این گزارش آمده است:

علی دایی که فعلاً عنوان اول مایه‌دارها را یدک می‌کشد، در کنار مربیگری هزار و یک کار اقتصادی انجام می‌دهد. همه می‌دانند که او صاحب پوشاک ورزشی دایی است و با چندین و چند شعبه فروش لوازم ورزشی و اسپورت، پول‌های زبان بسته‌ای را به جیب می‌زند. دایی که مغز اقتصادی جالبی دارد حتی باعث تعجب خارجی‌ها شده. می‌گویند وقتی یک دسته خبرنگار چینی برای تهیه گزارش از زندگی علی دایی راهی تهران شدند و به منزل دایی رفتند، از فعالیت‌های اقتصادی او در شگفت بودند. یکی از کسانی که در صحنه حاضر بود، می‌گوید: «آنها می‌گفتند با این همه دغدغه فوتبالی چطور ممکن است دایی این همه کار اقتصادی انجام دهد؟ هان؟!» دایی بدجور در تجارت و بیزینس فعالیت می‌کند و دست همه را از پشت بسته. فکر اقتصادی دایی به بیرون از مرزها سرایت کرده و می‌گویند دارد در اسپانیا هم ساخت و ساز می‌کند. چیزی که دایی تکذیبش کرده و دوستان نزدیک‌ او هم تأیید کرده‌اند. دایی معتقد است پول باید در بازار بچرخد و بارها هم به این قضیه اعتراف کرده. «من با سرمایه‌ام کار می‌کنم. سرمایه‌ام را نداده‌ام که خونه بخرم.» دایی تمام پولش را وارد بازار کرده و می‌گوید الان در خانه اجاره‌ای می‌نشیند. «حتی همسر من ناراحته که چرا این همه پول داریم ولی اجاره‌ نشینیم (با لبخند)؟!» سرمربی تیم ملی در کنار پوشاک دایی و فروشگاه‌هایش، کار ساخت و ساز هم می‌کند.

پروژه ساخت ورزشگاه را در اردبیل تمام کرده که برایش میلیاردها تومان هزینه داشته. چیزی که به این زدی برایش سودی نخواهد داشت اما دایی برنامه‌ریزی کرده که در چند سال آینده چندین و چند برابر پولش از این مجموعه ورزشی درمی‌آورد. از جمله‌ کارهای اقتصادی پیش پا افتاده دایی می‌توان به خرید سهام موتورسیکلت پارس کوپال اشاره کرد که روی موتورهای ساخت این کارخانه، عکس یادگار‌ی‌اش روی بیلبوردها رفت. دایی جدیداً به فکر تأسیس کارخانه ساخت لوازم بدنسازی افتاده که احساس می‌کند برایش کلی سود دارد. رقیب دایی یعنی مهدی مهدوی‌کیا ظاهراً خیلی به تجارت علاقه ندارد. در چند سال گذشته تا به حال شنیده نشده که بگویند مهدوی‌کیا دست به کارهای تجاری و بیزینسی زده. مهدی یکجورهایی با اقتصاد بیگانه است. تنها اطلاعی که موجود می‌باشد این است که او در میرداماد به همراه هادی برادرش یک فروشگاه لوازم بچگانه! دارد که در آن لباس و از این جور چیزها فروخته می‌شود. در ایران هیچکس به اندازه دایی اقتصادی فکر نمی‌کند. حتی فرهاد مجیدی. بازیکنی مثل وحید هاشمیان که اصلاً در تجارت دستی ندارد و ترجیح می‌دهد در کلاس‌های مربیگری شرکت کند. علی کریمی‌هم که مدام پروژه‌های کاری را متوقف می‌کند. او به ساخت و ساز علاقه دارد و بیشتر پول را در این کار هزینه کرده. شاید تنها بازیکنی که عقایدش تا حدی به دایی نزدیک باشد کریم باقری است. او که از دوستان نزدیک سرمربی تیم ملی هم محسوب می‌شود تمام سرمایه‌اش را به بازار فرش ریخته و به همراه پدرخانمش پول‌های کلانی در می‌آورد. کریم مایه‌داری خود را به هیچ وجه بروز نمی‌دهد و علاقه‌ای هم به ریخت‌وپاش در زندگی ندارد.

                                       کل‌کل برای مدل گوشی و ماشین
پول که زیاد باشد، خرج هم بالا می‌رود. خرج هم که بالا برود آدم بیشتر تغییر می‌کند. ماکسیما تبدیل به بی‌ام‌دبلیو می‌شود. پژو 206 از صحنه بیرون می‌رود، کمتر از ماکسیمام راه ندارد! فقط به این جمله علی کریمی‌توجه کنید. «اصلاً هر کی کمتر از بی‌ام‌دبلیو داشته باشد، دیگر نیاید سر تمرین!» این حرف را او در یکی از اردوهای تیم ملی زد و مهدی امیرآبادی که خیلی آن را جدی گرفته بود، «تویوتا کمری» تازه‌اش را با 13 میلیون ضرر فروخت تا یک بی‌ام‌دبلیو بخرد! مهدی می‌گوید: «من کلاً از بی‌ام‌دبلیو خوشم می‌آید. خودم تصمیم گرفتم بخرم.» اگر با بازیکنان تیم ملی خیلی «بر» خورده باشی و در اردوها زیاد پرسه بزنی، همه چیز دستگیرت می‌شود. یکی از بازیکنان تیم ملی که نمی‌خواهد نامش فاش شود لبخند مرموزانه‌ای می‌زند و می‌گوید: «تو تیم ملی همیشه سر ماشین، مارک، خط موبایل، گوشی و هر چی که فکرش را بکنید کل‌کل است.» خب، خیلی ها سعی می‌کنند خودشان را در این کری‌ها دخالت‌ ندهند چون ممکن است کلی ضرر کنند، شاید چندین میلیون! در این سال‌ها همیشه علی کریمی، علیرضا نیکبخت، جواد نکونام و جواد کاظمیان با هم کل‌کل داشته‌اند. هیچ کدام حاضر نیستند این حرف را بزنند. کاظمیان می‌گوید: «کل‌کل؟ نه بابا. تیم ملی که جای این چیزها نیست.» اما اتفاقاً هست. بازیکنی که دوست ندارد نامی‌از او برده شود، ادامه می‌دهد: «قبلاً که کریمی‌بود معمولاً او و نکونام می‌شدند!»

برای فوتبالیست‌ها همه چیز دسته‌بندی شده است. اول از همه ماشین قرار دارد. برای آنها ماشین از غذای شب مهم‌تر است. در رده دوم ساعت قرار دارد. بعد لباس و کفش مهم است و در آن رده‌های پایینی هم عینک و خانه و از این جور چیزهای غیرمهم و غیرضروری وجود دارد!

سرآمد تمام این چیزها خودرو است. با ورود بی‌ام‌دبلیو به بازار خودروی تهران کار فوتبالیست‌ها راحت‌تر شد. قبلاً آنها برای خرید بی‌ام‌دبلیوهای جدید مجبور بودند از دوبی نمره موقت بیاورند ولی حالا از نمایشگاه سر خیابان هم می‌شود جدیدترین بی‌ام‌دبلیو را خرید. مهرداد میناوند می‌گوید: «البته مدل‌هایی که من می‌خواهم در ایران نیست! باید از دوبی‌ بیاورم.» تازه اغلب فوتبالیست‌ها به یک ماشین قانع نیستند. علی کریمی‌در تهران یک بی‌ام‌دبلیو دارد. یکی، دو تا زانتیا و پژو هم خریده که دست این و آن داده! جواد نکونام 2 تا بی‌ام‌دبلیو در تهران دارد. او بعد از جام جهانی، قبل اینکه تیم ملی برگردد تهران به کارخانه بی‌ام‌دبلیو رفت و سفارش یک ماشین ویژه داد. یکی از دوستان نزدیک جواد می‌گوید: «آره، رفت سفارش داد. گفت فلان رینگ را داشته باشد.