به گزارش خبرگزاری فارس و به نقل از روزنامه اوگلبو برزیل، آدریانو اظهار داشت: همه مشکلات فنی من از زمانی آغاز شد که پدرم فوت شد. پدرم را بسیار دوست داشتم و بخاطر مرگ او بسیار ناراحت شدم. این مسئله سبب شد وزنم مرتب افزایش یابد و هر روز از قبل، سنگین تر شوم.
این بازیکن افزود: در چند وقت گذشته، اضافه وزن بیشتر از هر چیزی مرا آزار داده است. تا زمانی که هنوز عضو اینترمیلان بودم، 98- 97 کیلوگرم وزن داشتم و الان بازیکنی هستم که 102 کیلوگرم وزن دارد.
وی ادامه داد: وضعیت جسمانی ام به گونه ای است که وقتی ناراحتم، چاق می شوم. با مرگ پدرم مرتب وزنم بالا رفت و مرا به تدریج از شرایط آرمانی دور کرد.
آدریانو عنوان کرد: برخی از روزنامه ها مینوشتند من چون جنجال و هیاهو به پا می کنم، وزنم بالا رفته در حالی که ادعای آنان درست نبود.
به اعتقاد این بازیکن در صورتی که بتواند بر مشکل افزایش وزن خود غلبه کند، باردیگر به شرایط آرمانی باز خواهد گشت. وی در این باره گفت: فکر می کنم کار سختی در پیش دارم. باید بر مشکل اضافه وزن خود غلبه کنم. اگر اینگونه شود، چون همیشه مورد توجه کارلوس دونگا، بودم، باز هم به تیم ملی دعوت خواهم شد.
آدریانو چندی قبل قراردادش را با اینترمیلان فسخ کرد به برزیل بازگشت تا برای فلامینگو بازی کند. وی پیش تر برای تیم های سائوپائولو، پارما و فیورنتینا ایتالیا بازی می کرد.
عکس عریان "کارلا برونی" همسر "نیکلا سارکوزی" 5 ژوئن در حراجی "ویلا گریزباخ" برلین و در برنامهای برای فروش عکسهای مدرن و معاصر به حراج گذاشته میشود.
این عکس در سال 1994 و هنگامی که "کارلا برونی" 26 سال داشت و در اوج شهرت خود به عنوان مانکن و نامزد ستاره راک "مایک جاگر" بود، گرفته شده و تنها 10 نسخه از این عکس تا به حال به چاپ رسیده است.
این، آخرین عکس افشا شده "کارلا برونی" همسر رییسجمهور فرانسه است.
دیلی میل در ادامه گزارش خود افزوده است این در حالیست که انتظار میرود طرحی دیگر با پوشش نامناسب از همسر سارکوزی، در ماه آینده و در نمایشگاه "Pin-Up"که به حراج گذاشته شود.
یک منبع در کاخ الیزه در گفتگو با پایگاه خبری "ال پست نیوز" فرانسه میگوید: او (سارکوزی) مشکلی با این قضیه ندارد و معتقد است عکسهای جالبی از همسرش منتشر شده است.
دیلی میل در ادامه آورده است که "سارکوزی" اعلام کرده: من هم ممکن است که عریان باشم!، اما عکسهای من به فروش گذاشته نمیشود اما کارلا مانکن زیبایی است و عکسهای او واقعاً لیاقت لقب هنرمندانه را دارد.
برادر کشی در ساعت 9 سیروان و زانیار خسروی که حالا در آلبوم جدید سیروان همکاریشان بیشتر شده از خودشان و همه چیزهای «خاص»ی که دوست دارند و ندارند میگویند.
«ما یک اخلاقی داریم که اگر همه بگویند این آهنگی را که ساخته ای، تندترش کن، ریتمش کند است، ما تازه کندترش هم میکنیم»؛ این حرفها را زانیار بسیار هوشمندانه به ما میگوید (اسم زانیار کردی و به معنی باهوش است) آن هم به خاطر این است که گویا رفقایشان به آنها گفته اند که ریتم و تمپوی قطعه «طفره نرو» کند است و قطعه ای به سبک بندری با این ریتم کند قدری ریسک میطلبد و خب میدانیم که «دل کندن» از علایق و سلایق، برای این دو برادر وسواسی و تیز هوش ریسک است قطعاً. نکته ای که توی همان اولین مواجهه با سیروان و زانیار نظرها را جلب میکند، این است که آنها جدا از پدر و مادرشان زندگی نمیکنند؛ «خیلی برایم سخت است که فعلا ً از خانواده جدا شوم. باید تنهایی غذا درست کنی و ظرف بشوری. رفقا هم مرتب دورت جمع میشوند و خب طبیعتا ً کار و زندگی تعطیل میشود. مرتب هم که با رفقا ارتباط داشته باشی، بعد از یک مدت همه میتوانند کارهایت را پیش بینی کنند. اصولا ً دوست دارم همیشه یک ذره علامت سوال باشم برای همه تا حرصشان دربیاید». بدون شک مثل هر دو برادر دیگری هم با هم دعوایشان میشود اما آن را به کار ربط نمیدهند. زانیار راجع به دعواهایشان میگوید: «بحث کار جدی است، اگر قرار باشد به خاطر دعوا کارمان به هم بریزد که کار تعطیل میشود و اصلا ً نمیتوانیم به هم اعتماد کنیم؛ مثلا ً بعد از دعوا من بگویم اگر این کار را کنی، آن شعر خوبه را ازت میگیرم یا مثلا ً سیروان به من بگوید آن تنظیم را ازت میگیرمها!»
«وسط ماجرا یکهو زانیار بی خیال موسیقی شد»، سیروان این را میگوید و زانیار ادامه میدهد: «رفتم سراغ فوتبال!». از او میپرسیم که حرفه ای بازی میکردی؟ میگوید: «توی تیم نوجوانان وحدت بودم و بعدش در جوانان فجر بازی کردم. سال 76 _ 75 هم بود که در تیم تهران الف بازی میکردم تا زمان کنکور که بیخیال فوتبال شدم». از برق چشمان زانیار پیداست که الکی بیخیال چیزی نمیشود؛ «یک شرایط جدید که پیش میآمد، مجبور میشدم قبلی را بیخیال شوم. جفتشان با هم نمیشد». همین جاهای گپ و گفتمان است که زانیار فاش میکند در دانشگاه رشته حقوق خوانده و اصلاً یکی دو تا از ملودیهایش را توی همان سالها ساخته و شعر گفتن را از اولین آلبوم سیروان شروع کرده است. سیروان بلافاصله میگوید: «آره، همه آزمایشهایش را روی آلبوم من انجام داد!». از تمام حرفهای سیروان و آهنگهای زانیار میشود حدس زد که او و زانیار یک جوری مکمل هم هستند؛ یعنی سیروان نمیگذارد زانیار زیادی رو به زردی و سطحی شدن برود و برعکس آن زانیار هم سیروان را به سلیقه مخاطب عام نزدیک میکند. سیروان در این باره میگوید: «توی زندگی عادیمان هم همین طوری است؛ مثلا ً سر لباس پوشیدن هم زانیار نظرهای جینگیلتری میدهد اما در عمل من جینگیلترم!». ظاهر آرام و محجوب زانیار و سیروان درست برعکس آهنگهای پرضربشان است. آنها در عرصه موسیقی حاشیهای ندارند؛ نکتهای که تقریبا ً تمام موزیسینهای پاپ سعی میکنند داشته باشند. از نظر سیروان، «حاشیه ساختن کار سختی نیست». زانیار اما ایدههای جالبی درباره جنس آثار زیرمینی هنری دارد؛ «9/99 درصد زیرزمینیها کارهایشان را به خاطر بچه معروف شدن ارائه میکنند؛ مثلا ً اگر فوتبال زیرزمینی هم داشتیم؛ آنها میرفتند فوتبالیست میشدند یا مثلا ً اگر فیلم زیرزمینی وجود داشت، قطعا ً کلی بازیگر تحویلمان میداد! » سبکی که زانیار در ترانههایش استفاده میکند، یک چیزی بین سبک رپ و هیپهاپ است؛ البته جوری که به سوی ترانههای سطحی به شدت رواج یافته نرود. ریتم و قافیه هوشمندانه انتخاب شده؛ با این تفاوت که اصلا ً سطحی نیست. او میگوید: «قصه ترانههای من از نوع آن تحقیقاتی که مد شده توی مصاحبهها میگویند، نیست اما گاهی شده بعد از 2 ماه میآیم شعر را دوباره میخوانم، با 2 خطش حال نمیکنم و آن را تغییر میدهم. نه شعر مستهجن [زانیار این کلمه را با طنازی ادا میکند] و مبتذل دوست دارم و نه مثلا ً فاخر. شعر راحت دوست دارم اما تا جایی که بتوانم، کلمات را سخت انتخاب میکنم. یک سری کلمهها و عبارتهایی مثل «طفره» یا «احساساتم دچار نوسان»(!)، یا جایی استفاده نشده یا اگر شده، آن قدر سطحی از روی آن گذشته اند که انگار استفاده نشده».