برادر کشی در ساعت 9 سیروان و زانیار خسروی که حالا در آلبوم جدید سیروان همکاریشان بیشتر شده از خودشان و همه چیزهای «خاص»ی که دوست دارند و ندارند میگویند.
«ما یک اخلاقی داریم که اگر همه بگویند این آهنگی را که ساخته ای، تندترش کن، ریتمش کند است، ما تازه کندترش هم میکنیم»؛ این حرفها را زانیار بسیار هوشمندانه به ما میگوید (اسم زانیار کردی و به معنی باهوش است) آن هم به خاطر این است که گویا رفقایشان به آنها گفته اند که ریتم و تمپوی قطعه «طفره نرو» کند است و قطعه ای به سبک بندری با این ریتم کند قدری ریسک میطلبد و خب میدانیم که «دل کندن» از علایق و سلایق، برای این دو برادر وسواسی و تیز هوش ریسک است قطعاً. نکته ای که توی همان اولین مواجهه با سیروان و زانیار نظرها را جلب میکند، این است که آنها جدا از پدر و مادرشان زندگی نمیکنند؛ «خیلی برایم سخت است که فعلا ً از خانواده جدا شوم. باید تنهایی غذا درست کنی و ظرف بشوری. رفقا هم مرتب دورت جمع میشوند و خب طبیعتا ً کار و زندگی تعطیل میشود. مرتب هم که با رفقا ارتباط داشته باشی، بعد از یک مدت همه میتوانند کارهایت را پیش بینی کنند. اصولا ً دوست دارم همیشه یک ذره علامت سوال باشم برای همه تا حرصشان دربیاید». بدون شک مثل هر دو برادر دیگری هم با هم دعوایشان میشود اما آن را به کار ربط نمیدهند. زانیار راجع به دعواهایشان میگوید: «بحث کار جدی است، اگر قرار باشد به خاطر دعوا کارمان به هم بریزد که کار تعطیل میشود و اصلا ً نمیتوانیم به هم اعتماد کنیم؛ مثلا ً بعد از دعوا من بگویم اگر این کار را کنی، آن شعر خوبه را ازت میگیرم یا مثلا ً سیروان به من بگوید آن تنظیم را ازت میگیرمها!»
«وسط ماجرا یکهو زانیار بی خیال موسیقی شد»، سیروان این را میگوید و زانیار ادامه میدهد: «رفتم سراغ فوتبال!». از او میپرسیم که حرفه ای بازی میکردی؟ میگوید: «توی تیم نوجوانان وحدت بودم و بعدش در جوانان فجر بازی کردم. سال 76 _ 75 هم بود که در تیم تهران الف بازی میکردم تا زمان کنکور که بیخیال فوتبال شدم». از برق چشمان زانیار پیداست که الکی بیخیال چیزی نمیشود؛ «یک شرایط جدید که پیش میآمد، مجبور میشدم قبلی را بیخیال شوم. جفتشان با هم نمیشد». همین جاهای گپ و گفتمان است که زانیار فاش میکند در دانشگاه رشته حقوق خوانده و اصلاً یکی دو تا از ملودیهایش را توی همان سالها ساخته و شعر گفتن را از اولین آلبوم سیروان شروع کرده است. سیروان بلافاصله میگوید: «آره، همه آزمایشهایش را روی آلبوم من انجام داد!». از تمام حرفهای سیروان و آهنگهای زانیار میشود حدس زد که او و زانیار یک جوری مکمل هم هستند؛ یعنی سیروان نمیگذارد زانیار زیادی رو به زردی و سطحی شدن برود و برعکس آن زانیار هم سیروان را به سلیقه مخاطب عام نزدیک میکند. سیروان در این باره میگوید: «توی زندگی عادیمان هم همین طوری است؛ مثلا ً سر لباس پوشیدن هم زانیار نظرهای جینگیلتری میدهد اما در عمل من جینگیلترم!». ظاهر آرام و محجوب زانیار و سیروان درست برعکس آهنگهای پرضربشان است. آنها در عرصه موسیقی حاشیهای ندارند؛ نکتهای که تقریبا ً تمام موزیسینهای پاپ سعی میکنند داشته باشند. از نظر سیروان، «حاشیه ساختن کار سختی نیست». زانیار اما ایدههای جالبی درباره جنس آثار زیرمینی هنری دارد؛ «9/99 درصد زیرزمینیها کارهایشان را به خاطر بچه معروف شدن ارائه میکنند؛ مثلا ً اگر فوتبال زیرزمینی هم داشتیم؛ آنها میرفتند فوتبالیست میشدند یا مثلا ً اگر فیلم زیرزمینی وجود داشت، قطعا ً کلی بازیگر تحویلمان میداد! » سبکی که زانیار در ترانههایش استفاده میکند، یک چیزی بین سبک رپ و هیپهاپ است؛ البته جوری که به سوی ترانههای سطحی به شدت رواج یافته نرود. ریتم و قافیه هوشمندانه انتخاب شده؛ با این تفاوت که اصلا ً سطحی نیست. او میگوید: «قصه ترانههای من از نوع آن تحقیقاتی که مد شده توی مصاحبهها میگویند، نیست اما گاهی شده بعد از 2 ماه میآیم شعر را دوباره میخوانم، با 2 خطش حال نمیکنم و آن را تغییر میدهم. نه شعر مستهجن [زانیار این کلمه را با طنازی ادا میکند] و مبتذل دوست دارم و نه مثلا ً فاخر. شعر راحت دوست دارم اما تا جایی که بتوانم، کلمات را سخت انتخاب میکنم. یک سری کلمهها و عبارتهایی مثل «طفره» یا «احساساتم دچار نوسان»(!)، یا جایی استفاده نشده یا اگر شده، آن قدر سطحی از روی آن گذشته اند که انگار استفاده نشده».