حقایقی فوقالعاده جالب از بدن انسان!
از عجایب بدن انسان کم و بیش میدانیم اما هر از گاهی یک مطلب جالب میتواند ما را متحیر کرده و به سیستم آفرینش خود بیشتر پی ببریم. در اینجا به چند مورد از این مطالب اشاره میگردد.
۱- معده اسیدی فوقالعاده قوی ترشح میکند
در بدن ما اسیدی بسیار خطرناک وجود دارد که هیچ امنیت پروازی نمیتواند آنرا توقیف کند. این مطلب دیگر بر کسی پوشیده نیست که معده برای هضم غذاهایی که میخوریم اسیدی بسیار قوی به نام هیدروکلریک اسید (HCL)ترشح میکند. ترکیبی قدرتمند برای حل کردن فلزات در صنعت. اما جالب اینجاست که این اسید بسیار قوی توسط دیوارهبسیار نازک احاطه شده است. همچنین در سه روز اول مرگ، آنزیمهایی که غذای ما را هضم میکردهاند، شروع به خوردن خودمان میکنند.
۲- حالت فیزیکی بدن در یادآوری خاطرات تاثیرگذار است
آیا لحظات ازدواج خود را به یاد نمیآورید؟ سعی کنید به روی دو زانو نشسته و لحظهای که به همسر خود گل میدادید را بازسازی کنید. خاطرات با حواس پنجگانه ما و موقعیت فیزیکی بدن ما رابطه مستقیم دارند. یک آهنگ خیلی ساده میتواند خاطرات بسیاری را از گذشته ما به یاد آورد همچنانکه یک صدای زنگ دوچرخۀ قدیمی میتواند راه مدرسه را به یاد ما آورد. تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته است نشان میدهد که موقعیت فیزیکی بدن، در صورتیکه مانند یکی از لحظات انجام عملی در گذشته باشد، میتواند به یادآوری آن عمل را بسیار راحتتر نماید.
۳- استخوانها کمبود مواد معدنی بدن را تامین مینمایند
استخوانها دربردارنده کلسیم و فسفر هستند که این دو عنصر برای سیستم عصبی و عضلات به کار گرفته میشوند. چنانچه هریک از این دو عنصر دچار کمبود در بدن شده و توسط غذایی که میخوریم، تامین نشود، هورمونهایی ویژه این دو عنصر را از داخل استخوانها بیرون کشیده تا کمبود این دو عنصر جبران شود و هر زمان که مصرف آنها به اندازه کفایت رسید، دوباره تعادل برقرار میگردد.
۴- مقدار زیادی از غذایی که میخوریم، صرف فکر کردن میشود!
در حالیکه مغز فقط مقدار کمی از وزن بدن را شامل میشود، ۲۰% از کالری و اکسیژن بدن را استفده مینماید. برای همین منظور است که سه شریان اصلی خون به مغز وارد میشود تا اکسیژن مورد نیاز توسط سلولهای خون تامین گردد. یک انسداد و یا اشکال در هر یک از این شریانها باعث گرسنه ماندن سلولهای مغز میگردد. ( به همین دلیل است که هنگام فکر کردن زیاد، بسیار گرسنه میشویم)
۵- خنده مسری است
وقتی کسی را میبینیم که میخندد و یا خمیازه میکشد، خودبخود ما نیز، میخندیم و یا خمیازه میکشیم. تحقیقات اخیر نشان میدهد که خنده یکی از بهترین راهها برای ارتباطات اجتماعی است. شنیدن صدای خنده مغز را وادار به تحریک عضلات صورت میکند. در مورد گریه نیز به همین صورت است.
۶- بدن شامل رنگهای متنوعی است
رنگ پوست انسان بستگی به ملانین، ماده رنگی بدن دارد. بدن انسان بدون رنگ خاصی، به رنگ کرمی روشن میباشد، قسمتهایی هم که رگهای خونی به پوست نزدیکترند به قرمزی میزند. رنگ مشکی نیز طبق تحقیقات جهت جلوگیری از عوارض نور خورشید، اشعه اولترا ویوله میباشد که همانطور که شاهدیم، قسمتهایی از زمین که نور خورشید تقریبا عمود میتابد، شامل انسانهایی با پوست تیره میباشد. یک نوع رده بندی رنگ پوست به این صورت میباشد :
بسیار روشن (نژاد سلت Celtic)
روشن (اروپایی روشن پوست)
روشن متوسط (اروپایی تیره پوست یا نژاد هند و اروپایی)
نیمه تیره (نژاد مدیترانهای)
تیره (قهوهای)
سیاه پوست
۷- انسان زنده میماند اگر …. نداشته باشد
با این حال که بدن انسان بسیار شکننده و ضعیف است و با یک شلیک گلوله و یا یک عدد ویروس، از بین میرود ولی با از دست دادن بسیاری از قسمتهای بدن، باز هم میتوان زنده ماند. یک انسان میتواند بدون داشتن طحال، معده، یک کلیه، ۷۵% از ریهها، ۸۰% از رودهها، و همچنین قسمتهای لگن به پایین و دستها زنده بماند.
به اندازهای که بدن به غذا نیاز دارد، به خواب نیز نیاز دارد. اما دقیقا به همان اندازه؟ خیر. بدن انسان بدون غذا و فقط با آب میتواند ۱ تا حداکثر دوماه (بستگی به چربی و سایر عوامل موجود در بدن دارد) زنده بماند در حالیکه بیشترین رکوردی که از نخوابیدن به جای مانده، توسط فردی به نام “رندی گاردنر” به مدت ۲۶۴ ساعت (۱۱ روز) بوده است.
۹- فشار ایجاد شده توسط قلب به اندازه پاشش خون تا ارتفاع ۱۰ متر است.
۸- ضرورت خواب برای بدن مانند نیاز به اکسیژن است
انسان عجیب الخلقه
laloo ramparsad متولد هند سال 1869. طبق بعضی منابع لالو مسلمان بود و نام اصلی وی mohammedan بوده است. اما از آنجایی که وی در نمایش ها و معرفی ها از اینکه او را هندو معرفی کنند ابایی نداشت . لذا بیشتر وی را هنود می دانند.
لالو اولین بار توسط یک مرد انگلیسی به نام eorge gill شناسایی شد و در سال 1888 به لندن آورده شد. پس از آن لالو به آبمان سفر کرد و از آنجا نیز به آمریکا رفت.
همزاد دو قلوی لالو به واقع یک مرد مینیاتوری و کامل بود اما بدون سر ، بخشی از بدن برادر دوقلوی ناقص وی از قفسه سینه او آویزان بود و همراه با وی رشد می کرد.
اما نکته فجیع اینجا بود که این تنه دارای اندام تولید مثل مردانه بود و هر از چند گاهی نه تنها ا زخود ادرار دفع می کرد بلکه دچار حالت نعوظ نیز می شد. این قضایای بغرنج باعث شد که کم کم نام لالو در جهان معروف گردد. لالو برای جلوگیری از افشای این قضیه و کمی رنگ و لعاب دادن به نمایش هایش لباس بزک کرده و زیبایی را به تن همزاد خود می کرد و آن را خواهر خود می نامید. تا جایی که در تصاویر تبلغاتی نمایش های وی نوشته شده بود : مردی با دو بدن_ ترکیبی از خواهر و بردار!
لالو نمایش های خود را در سیرک اجرا می کرد. پس از آن در سال 1894 ازدواج کرد. در سال 1905 در حالیکه با سیرک عازم مکزیک برای اجرای یک برنامه بود در حادثه قطار جان خود را از دست داد.
آیا خدارو واقعا دوست داری؟
مردی در عالم رویا فرشتهای را دید که در یک دستش مشعل و در دست دیگرش سطل آبی گرفته بود و در جادهای روشن و تاریک راه میرفت.
مرد جلو رفت و از فرشته پرسید: این مشعل و سطل آب را کجا میبری؟
فرشته جواب داد: میخواهم با این مشعل بهشت را آتش بزنم و با این سطل آب، آتشهای جهنم را خاموش کنم. آن وقت ببینم که چه کسی واقعاً خدا را دوست دارد؟
شما چی؟ اگه بهشت و جهنمی وجود نداشت بازم خدا را که به شما همیشه محبت میکنه دوست داشتین؟
اصلاً تا حالا فکر کردین که خدا رو دوست دارین یا نه؟
اگه دوست دارین فکر کردین چرا دوسش دارین؟
اگه این کارو نکردین، شاید الآن وقتشه...